روزنامه

یادداشت های شخصی محمدامین خسروی پور

روزنامه

یادداشت های شخصی محمدامین خسروی پور

به خاطر یک سیب سرخ!

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ

امروز توی محل کار بهمون سیب دادن. قرمز بود و قشنگ و همش وسوسه خوردنش رو به سرت می نداخت! خلاصه نشد که بخورمش و رفتنی گذاشتمش توی جیب کاپشنم.

توی راه برای خرید میوه رفتم توی یه مغازه و چند تا سیب قرمز و خشگل ریختم تو یه مشما و برای حساب کردنش وارد صف شدم. از مغازه دور نشده بودم که یادم از سیب توی جیبم اومد. درش آوردم و بهش گفتم بیا برو پیش دوستات. داشتم می نداختمش توی مشما که یه صدایی از پشت اومد: آقا، آقا. برگشتم، صاحب مغازه بود. گفت خجالت نمی کشی؟ یخورده دور و ورمو نگا کردم. گفت با شمام با خود خودتون.

و با همون لحن بی ادبانه و لات منشانه ادامه داد: آخه یه سیب چه ارزشی داره؟!

منو میگین؛‌ تعجب، ترس و خشم وجودم گرفته بود. حدس می زدم صاحب مغازه چه اشتباهی کرده ولی لحنش عصبانیم کرده بود. شدیدا بهم برخورده بود. سعی کردم خونسرد باشم و براش توضیح بدم چی شده.

گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی چی نداره؛ نداری؟ مهمون من باش این کارا چیه؟
گفتم: آقا این سیب مال خودمه.
گفت: آره می دونم برج میلاد هم مال پسرخاله منه، خودمم هدایتیم، مالک تیم استیل آذین، خوشبختم!
گفتم: چرا دری وری می گی آقا من که دروغ ندارم به شما بگم. اینو صبح اداره دادن، من نخوردم. الان گفتم بذارمش تو مشما جیبم سنگین نباشه.

شاکی شد و شروع کرد به دری وری گفتن؛ “جلوی چشم آدم دزدی می کنن دروغ شاخدار هم می گن. برو آقا برو مهمون ما باش…  ”

جوش آوردم. گفتم: “دزد خودتی و جد و آبادت، حرف دهنت بفهم. مرتیکه. ندارهم آبا و اجداد طاهرینتن. اصلا هر کی هر چی خریده مهمون من…”

گفت: برو بابا گورت کجا بود که کفنت کجا باشه؟ دیگه از کوره در رفتم. پلاستیک سیب ها رو پرت کردم و به سرعت دستم رسوندم به یقش؛‌ تا به خودش بجنبه مشتم بردم بالا….

آقا میشه هزار و هفتصد تومن. قابلی هم نداره! پول سیب ها رو حساب کردم و از مغازه و فکر و خیالاتم اومدم بیرون. سیب توی جیبم لمس کردم و بهش گفتم: وقتی از مرز دیدبانی  صاحب قبلیت خارج شدیم، می ندازمت پیش دوستات! قبل از اون شرمندم. نمی خوای که با این یارو دعوام بشه؟! می خوای؟

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۷
محمدامین خسروی پور

نظرات  (۲)

۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۰۳ مارال رئیسی
سلام.وبتون عالیه
خوشحال میشم به منم سر بزنید 
ونظر بدید
با تبادل لینک هم موافقم
با تشکر
پاسخ:
روزنامه:
لطف دارین! حتما:)
هوسهای دمدمی اگر نبود خیلی از مناقشات نبود
پاسخ:
روزنامه:
بله، همینطوره:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی