روزنامه

یادداشت های شخصی محمدامین خسروی پور

روزنامه

یادداشت های شخصی محمدامین خسروی پور

آش نذری یا وسیله ی دختربازی!

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ب.ظ

دیشب که داشتم می رفتم خونه، علاوه بر کوچه ها و خونه های مشکی شده، صف هایی رو دیدم بس طولانی که در انتظار دریافت سهیمه شربت و شیرینی و اکثرا آش تشکیل شده بود. تو هر کوچه ای که می پیچیدم، صف طولانی تری رو می دیدم! چقدر منتظر! اینقدر شلوغ بود که پلیس یکی از خیابون های اصلی رو بسته بود و اگه بازم بود، عملا امکان عبور هیچ ماشینی وجود نداشت!

و من در فکر اینکه “چیست علت این صف های طویل!” و البته که خواص آش بر کسی پوشیده نیست و نیازی نیست اینجا از خواص حبوباتی مثل نخود و لوبیا بنویسم، خصوصیت نذری بودن و تلویحا مفت بودن هم که اضافه شود، میشود نور علی نور! و مردم عزیز فی الواقع برای قدردانی از این نعمت خدادادی عمرشان را در این صف های طولانی و با توی سر هم زدن، سپری می کنند!

این مردم اینقدر قدر آش های نذری را می دانند که با خوشحالی تمام و قابلمه به دست، گاها همراه با خانواده تو صف هایی ایستاده بودند که اگر صف هر چیز دیگری بود صدها فحش و نفرین و آه جانسوز و خانمان برانداز نثار باعث و بانیش می کردند که “ما انقلاب کردیم که توی صف نایستیم”! ولی خوب آش نذری مفت چیز دیگری است!

سرم تو همین جیب مراقبت و تفکر گیر بود که یک سوال دیگر به ذهنم رسید: ” آیا آش راهپیمایی ها و اینطور جاها هم نذری محسوب می شود؟

این صخحنه ها را بارها آنجا هم دیده بودم. دیده بودم که یه آقای خدا خیر داده، از بالای وانت کاسه ها رو پرت می کرد و هر کس تو هوا می قاپید و نصفش از این طرف و آن طرف کاسه، توی سر بغل دستی های جامانده از غنیمت می ریخت!

درست است که ما ملت قدرشناسی داریم، ولی آش راهپیمایی و ساندیس و کیک که دیگر نذری نیست! سر جمع هزینه خوردن یک آش آن هم مثل آدمی زاد و با حفظ شخصیت! چقدر می شود که پیر و جوان طوری توی سر هم می زنند و کاسه های آش روی سرشان بر می گردد ولی حاضر نیستند دست بکشند از این ……….. ؟ شاید هم ما جزو مرفهین بی دردیم و خبر نداریم و مردم در حال مرگ و از قحطی رسیده هستند! با این فرض هم، با این برق و آب یارانه ای، اگه لباس هایشان کثیف شود، چقدر هزینه شستن روی دستشان می گذارد؟

آقا خسته شدم از ادبی حرف زدن؛ لپ کلام: برادر من، خواهر من اگه تشنه و گشنه ای، مثل آدم برو یه چیزی بخر، بریز تو خندق بلا! اگه منظورتون نذری بودنشه، پس شماره دادن و تنه زدن و تیکه انداختن و خانم عزاداریتون قبلو و دعوا کردن و قابلمه قابلمه آش بردنتون چیه؟

و بله، امروز هم نفس کشیدن برایم سخت شد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۱۵
محمدامین خسروی پور

نظرات  (۳)

کاملا منطقی است!
پاسخ:
روزنامه:
:) لطف دارین
خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
پاسخ:
روزنامه:
ایشالا سر خواهیم زد:)
ممنون
۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۰:۱۷ شریفی محبوبه
عاش بگیریم چار تا عادم ببینیم خخخخخخ
والا ما که نمیریم نذری بگیریم معمولن نظری رو میدیم:)
خوف بود:)
پاسخ:
روزنامه:
:) خوبه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی